متاسفانه امروز روز شادی برای خانواده روابط عمومی نیست، بلکه روزی است برای پرسشگری از مدیرانی که گاه این حوزه را به حاشیه می رانند. پرسش هایی که مدیران روابط عمومی با خواندن آن مصداق بارز جانا سخن از زبان ما میگویی را در خود خواهند دید.
روابط عمومی؛ حلقه مفقوده تصمیم سازی ها
آیا می دانید بسیاری از بحران های سازمانی ریشه در بی توجهی به هشدارها و تحلیل های روابط عمومی دارد؟ متأسفانه برخی از مدیران عامل، در بسیاری موارد، روابط عمومی را تنها به عنوان «ابزار تبلیغات و برندسازی شخصی» میبینند، نه «مشاور استراتژیک» سازمان متبوعشان. این نگاه سطحی موجب شده تا در لحظات حساس، مجموعه بدون پشتوانهی مشورتیِ کارشناسی که احاطه پیرامونی از سازمان دارد، تنها بماند.
کمبود منابع؛ زخمی بر پیکره ی ارتباطات
روابط عمومی بدون بودجهی کافی، نیروی متخصص و دسترسی به فناوری های روز، مانند پرنده ای است با بالهای شکسته. انتظار پرواز دارید، اما امکاناتی برای اوج گرفتن در اختیارش نمی گذارید. چگونه میتوان از این تیم خواست تا در فضای امروزی ازدحام صداها، پیام سازمان را به گوش جامعه برساند؟
بی مهری به نیروهای خلاق و بکارگیری نیروهای سفارشی و طرد شده
همکاران روابط عمومی شبانه روز با تولید محتوا، رصد اخبار و مدیریت بحرانها، از اعتبار سازمان پاسداری میکنند. اما آیا قدردانی از این زحمات، فراتر از یک «تشکر کلی» رفته است؟ آیا حقوق و مزایای این نیروها با حجم مسئولیتهایشان تناسب دارد؟ آیا راننده و تایپیست و فرد طرد شده در چارت سازمانها و نیروی سفارشی فلان مسئول، توانایی پاسداری از سازمان و عبور از بحران ها را دارد؟
در عصری که "واکنش" جای "تفکر" و "فهم" را گرفته و هیاهو مانع شنیدن صدای راستین است، بیایید به جای فقط سخن گفتن، گاهی گوش فرا دهیم.
تبادل نظر